«کامیون» آخرین اثر کامبوزیا پرتوی قصد دارد در ظاهر سختی های یک خانواده ی کردستانی را به تصویر بکشاند، زنی در پی همسرش، که از ترس داعش راهی تهران می شود، اما این دروغی بیش نیست، مخاطب چند پلان خنده دار وتصنعی بیشتر از سرباز داعشی و مانور آن ها نمی بیند، صحنه های ابتدایی که بیشتر به درد نماهنگ های صدا و سیما می خورد نه مدیوم سینما، اما هدف چیست؟ هدف بیان دغدغه های اجتماعی با برچسبی جذاب با عنوان فیلم درباره جنگ زدگان ایزدی است تا مسئولین جشنواره در تمامی نشست های خود پز موضوعش را بدهند، اما مخاطب چیز دیگری می بیند، اول تا دلش بخواهد جاده می بیند، به طوری که شاید در دقایق اول خیال کند که مسئولین «سینما رسانه» فیلم ها را جابه جا اکران کرده اند و به جای «کامیون» اثر «جاده قدیم» را به نمایش گذاشته اند، اما کمی که می گذرد به خوبی درک می کند چرا عنوان فیلم کامیون شده است، آقای کارگردان راه و بیراه در هر نمایی که تا کنون شناخته شده است از اکستریم لانگ شات تا کلوز آپ با تلاش های تورج اصلانی کامیون را نشان می دهد، مخاطب باز خیال می کند اصلا شاید فیلم یک اثر تبلیغاتی برای شرکت «اسکانیا» است، ویا شاید سوژه و شخصیت اصلی فیلم کامیون است که به این مقدار ودر تمامی جهات رخ او را به مخاطب نمایش می دهد، تا کمی با این بینوا همذات پنداری کنیم و دلمان بسوزد که چرا به این مقدار از او بیداری میکشند، اما موضوع اصلی کامیون، تهران و مردمش است، مردمی که به هیچ کسی اهمیت نمی دهند، بی رحم، خونخوار و دل سنگ هستند، اصلا شاید تهرانی ها وحتی ایرانی ها داعشی هستند، زیرا هر کجا که آن ها را می بینیم یا در حال مست کردن و رقصند و یا مثل دیوانه ها به آدم ها وحتی به نوزادان حمله می کنند، البته علت این نگاه مشخص است، نویسنده ای که در شبه اتوبیوگرافی خود در فیلم «پرده» جعفری، خودش را درون یک خانه آن هم با پرده های کشیده حبس می کند وبا این حال برای سینما نسخه می پیچاند، معلوم است که از مردمش شناختی نمی تواند بدست بیاورد.
اما بگذارید صریح تر بگویم، کامیون اثری گنگ وتهوع آور است و حتی کیلومتر ها از فیلم قبلی آقای کارگردان یعنی «کافه ترانزیت» عقب تر وبی دغدغه تر است زیرا تمام حرف های خودش را پس می گیرد.
پرتوی فیلمنامه نویسی، کارگردانی و مهم تر از همه دیالوگ نویسی که روزگاری در آن استاد بود را فراموش کرده است واکنون از زبان زن ایزدی بیانیه می خواند، کامیون قصه و طرحی ندارد که بتوان درباره آن صحبت کرد مگر درباره مزایای ماشین کامیون، نویسنده حتی در آخر تمام حرف های خودش را پس می گیرد تا کامل مشخص شد دغدغه خالق، خانواده کردستانی نیست، در جایی نیکی کریمی که در نقش حقیقی خودش ظاهر می شود که الحق و الانصاف به خوبی هم از عهده اش بر می آید! و مانند همیشه وقتی مشکلی را می بیند شعاری در صحنه ظاهر می شود اینبار هم تا متوجه می شود بازیگر زن کرد«سایرن» یک زن ایزدی است سریع واکنش نشان می دهد و می گوید: «شما ایزدی هستید، داعش با شما چه کار دارد با زناتون چیکار می کند» آری این دیالوگ ها اوج بد سلیقگی و البته دغدغه مندی کارگردان را نشان میدهد، حالا باید از مسئولین جشنواره پرسید آیا تمام ۲۲ اثر اینگونه است؟ و آیا این فیلم جز ۸ فیلمی که می گویند ارزشی است لحاظ شده است؟!
ارسال نظر